جشن میلاد کوثر به مناسبت هفته زن در تاریخ 93/2/1 باحضور 1000نفر از خواهران بسیجی وعموم مردم در ورزشگاه شهدای قلعه نو توسط حوزه بسیج خواهران 458 ائمه بقیع(ع) برگزار گردید
بودن را در عفاف و حیای تو میتوان معنا کرد… صبر و شکیبایی را در ذات تو میتوان جستجو کرد… نینوا… شـام… کــوفــه… گویا جهان از صبـوری و استقامتت شرمسـار هست! ای اسوه صبر و شکیبایی! ……… …… … پی نوشت: کلّنا عبّاسُکِ یا زینب …الهی بالزینب الصبور عجل لولیک الفرج… به امید زیارت حرم مطهر حضرت زینب (سلام الله علیها)
غواص به فرماندهاش گفت:اگر رمز را اعلام کردی و تو آب نپریدم، من رو هول بده تو آب!
فرمانده گفت: اگه مطمئن نیستی میتونی برگردی. غواص جواب داد: نه، پای حرف امام ایستادم؛ فقط میترسم دلم گیر خواهر کوچولوم باشه؛ آخه تو یه حادثه اقوامم رو از دست دادم و الان هم خواهرم رو سپردم به همسایهها تا تو عملیات شرکت کنم… والفجر ۸، اروند رود وحشی، فرمانده تا داد زد یا زهرا (س)؛ غواص اولین نفری بود که تو آب پرید! و اولین نفری بود که به شهادت رسید!
مگر رئیسجمهور نگفتند بهترین ممیزی فیلم را وجدان مردم میدانند؟ اجازه بدهند مردم این مستند را ممیزی کنند. اجازه بدهند این مستند اکران شود تا در ممیزی وجدان مردم واقع شود نه اینکه ... جلوی اکران آن را بگیرند.
از ما شناسنامه خواستند آیا همیشه با مستندها این طور برخورد میکنند؟ ما با شناسنامه و گذرنامهمان آمدهایم تا بگوییم از این پس قرار است هر که نقد میشود با شناسنامه باشد.
*ما این دغدغه را داریم کسانی که وقتی به حکم خدا توهین می شود، سکوت می کنند، امروز در برابر مستندی که سوابق انقلابی شما را نشان میدهد شروع به عربده کشی کردهاند، فکر میکنیم اینها قصد دارند هالهای برای شما ایجاد کنند تا منتقدین شما را از شما جدا کنند. اتفاقاتی که دارد امروز رخ می دهد شباهت زیادی به سال 75 دارد. این روزنامههای زنجیرهای شباهت زیادی به روزنامههای زنجیره ای آن سالها دارد. اقای رئیسجمهور اینها کسانی هستند که شعار "عبور از روحانی" را سر خواهند داد.
* تخریب کنندگان ما شهامت این را نداشتند که از پشت پرده بیرون بیایند. ما این مستند را از خاطرات آقای هاشمی ساختهایم. اگر مدعی هستید این بخش از مستند دروغ است چرا با ما برخورد می کنید؟ شاید شهامت این را ندارید که بگویید شاید خاطرات آقای هاشمی دروغ است.
* چهار ماه از رونمایی از این مستند گذشت و اکران های زیادی صورت گرفت و ما به سراغ کار بعدی خود رفتیم. عدهای اولین روز بعد از آغاز فاز دوم هدفمندی یارانهها از طریق مصاحبه با یک منبع آگاه از نهاد ریاست جمهوری و سپس با مصاحبه تند مشاور فرهنگی رئیس جمهور که ادبیات امنیتی و واقعا شگفتانگیزی داشت، پروژه تخریب این مستند را آغاز کردند و به یکباره ما تیتر اول همه این روزنامه ها شدیم. مگر میشود چنین اتفاقی بدون اتاق فکر صورت گرفته باشد؟
قـــابـــل تـــامـــــــــــــــــــــــل اســـت: ترجمه قسمتی از سخنان نخست وزیر استرالیا خطاب به مسلمانان رادیکال کشور استرالیا :
برای چه کشور مسلمان خود را ترک کرده اید و خدای اسلام خود را آنجا رها کرده اید و به اینجا مهاجرت کرده اید؟
برای آزادی ؟ برای ... عدالت؟ برای زندگی بهتر ؟ برای عدالت اجتماعی و برابری در برابر قانون این کشور؟ برای امکانات آن در کار و آینده بهتر برای خود و فرزندانتان و برای آزادی آینده آنان؟
پس این ادعای ، برتری نژادی و دینی خود را کنار گذاشته و به چیزهایی که به دست آورده اید یعنی ما به شما داده ایم و هیچگاه نداشته اید احترام بگذارید در غیر اینصورت هر کجا میخواهید بروید.
محلی بود که بچه ها ساک شخصی خودشون رو تحویل می دادند و به جاش یه پلاک خوشگل می گرفتند. و بعد از اینکه می خواستند برن خونشون، می رفتند تعاون پلاک رو تحویل می دادند و وسایل شخصیشون رو تحویل می گرفتند.
می دونید حدود شش هزار ساک هنوز که هنوزه داخل تعاون مونده و این یعنی اینکه هیچ وقت هیچ پلاکی برنگشته تا وسایلش رو تحویل بدن؟
بالای سر جنازه حسین بودم.مردی آمد.اورا شناختم.لباس سیاهی به تن داشت.اوهم گریه می کرد.به من گفت: می دانم جای مناسبی نیست، اما حال که بالای سر جنازه فرزندت نشسته ای، چه احساسی داری؟ یاد حرف حسین افتادم.همیشه ... می گفت: "مادر! اگر شهید شدم، فکر نکن خدا بر تو مصیبتی وارد کرده. پس آن مادری که چهار شهید می ده ومیگه اگر پسر دیگری داشتم، در راه اسلام کی دادم، مادر نیست؟" گفتم: "چیزی ندارم بگم.اگر خدا این قربانی رااز من قبول کند، این پسر را داده ام.اگر بازهم پسر داشتم در راهش می دادم " شهید حسین شعبانی
در دنیا ، به چیزهاى كوچكى خوشحال مى شوم كه ارزشى ندارند و از چیزهایى رنج مى برم كه بى اساس اند. این خوش حالى ها و ناراحتى ها [به] دلیل كم ظرفیتى من است.
ای پیش پرواز کبوتر های زخمی ... بابای مفقود الاثر! بابای زخمی! تا یاد دارم برگی از ... تاریخ بودی ... یک قاب چوبی روی دست میخ بودی توی کتابم هر چه بابا آب می داد ... مادر نشانم عکس توی قاب می داد اینجا کنار قاب عکست جان سپردم ... از بس که از این هفته ها سر کوفت خوردم من بیست سالم شد هنوزم توی قابی ... خوب لا اقل حرفي بزن، مرد حسابی! یک بار هم از گیر و دار قاب رد شو ... از سیم های خاردار قاب رد شو برگرد تنها یک بغل بابای من باش ... ها! یک بغل برگرد، تنها جای من باش ای دست هایت آرزوی دستهایم ... ناز و ادایم مانده روی دست هایم شاید تو هم شرمنده یک مشت خاکی ... یک مشت خاک بی نشان و بی پلاکی عیبی ندارد خاک هم باشی قبول است ... یک چفیه و یک ساک هم باشی قبول است!! تنها تلاشش انتظار است و سکوت است ... پروانه ای که توی تار عنکبوت است امشب عروسی می کنم جای تو خالی ... پای قباله جای امضای تو خالی ای عکس هایت روی زخم دل نمک پاش ... یک بار هم بابای معلوم الاثر باش
انسان هميشه نيازمند است. *محل ابتلاست. *اگر از جهتى احتياجش رفع شود، از جهت ديگر مبتلا مىشود؛ *مثلاً اگر فقرش رفع شود، مريض مىشود. *اگر مريض هم نشد، مثلا به زندان و امثال آن مبتلا مىشود... *حالا يا با جهت يا بدون جهت *با وجود اينجور بلاها آسايش و امان از دستش مىرود.
لذا در بعضى از روايات آمده است كه خداوند مى فرمايد: *«عبادت فردا را از تو نخواستم، تو هم روزى فردا را از من نخواه»*
اتمام حجت رهبری درباره برخی سخنان فتنه انگیز و اختلاف آفرین میان شیعه و سنی در برخی مجالس
این را چندبار بگوییم؟ چرا بعضی گوش نمیکنند؟
این فراز یکی از جدی ترین خطاب ها و تذکرات رهبر معظم انقلاب در ایام اخیر بود. لحن انتقادی و تذکر آمیز رهبر انقلاب حاکی از انتقاد و عدم رضایت ایشان از برخی سخنان و یا افعال در بعضی محافل مذهبی و مداحان بود. رهبر معظم انقلاب در همین فراز از سخنان مهمشان خطاب به خطیبان،مداحان و فعالان هیاتهای مذهبی فرمودند:
"بارها تکرار کرده ایم که در جلسات دینی نباید به کینه ورزیهای مذهبی دامن زد، زیرا مثل روز روشن است که اختلاف افکنی بین مسلمانان، همچون شمشیری در دست دشمنان اسلام، مقصود آنان را برآورده می کند."
یکی از نشانه هایی که درباره آن، مطالب زیادی مطرح شده و جزء علائم غیرحتمی است، خروج دجال است. آنچه در توصیف دجال معروف است، این است که وی مردی است کافر (برعکس سفیانی که ادعای مسلمانی می کند و ذکر یارب یارب می گوید و...) یک چشم بیشتر ندارد، آن هم در پیشانی اش واقع شده و مانند ستاره ای می درخشد.
عده ای می گویند: نام دجال "صائد ابن صید"یا "ابن صیاد" است؛ و برخی مخالف رأی ایشان را گفته اند. (1)
خبری خواندم که در نوع خودش جالب است و در سوی دیگر عمق گنداب دنیای جدید را نشان میدهد: «روسپیان هلند خواستار برخورداری از تسهیلات بازنشستگی مشابه فوتبالیستها شدهاند.» راستی بر سر انسانیت چه آمده است که چنین خبری آن را به لرزه نمیاندازد؟ منش اخلاقی او خدشهدار شده یا در قماری بزرگ خودِ انسانیتاش را باخته است؟
استدلال این گروه آن است که «روسپیان هم مانند فوتبالیستهای حرفهای، در عنفوان جوانی یک حرفه از نظر جسمی پر تلاش را آغاز میکنند و به زودی مجبور به کنارهگیری از آن هستند، لازم است از مزایای بازنشستگی معمول برای فوتبالیستها برخوردار شوند.» و «فوتبالیستها و روسپیان هر دو در حرفههایی اشتغال دارند که مستلزم کار جسمی دشوار برای مدتی کوتاه است و نمیتوانند برای تمامی طول عمر در این مشاغل بمانند.»