در دنیا ، به چیزهاى كوچكى خوشحال مى شوم كه ارزشى ندارند و از چیزهایى رنج مى برم كه بى اساس اند. این خوش حالى ها و ناراحتى ها [به] دلیل كم ظرفیتى من است.
ای پیش پرواز کبوتر های زخمی ... بابای مفقود الاثر! بابای زخمی! تا یاد دارم برگی از ... تاریخ بودی ... یک قاب چوبی روی دست میخ بودی توی کتابم هر چه بابا آب می داد ... مادر نشانم عکس توی قاب می داد اینجا کنار قاب عکست جان سپردم ... از بس که از این هفته ها سر کوفت خوردم من بیست سالم شد هنوزم توی قابی ... خوب لا اقل حرفي بزن، مرد حسابی! یک بار هم از گیر و دار قاب رد شو ... از سیم های خاردار قاب رد شو برگرد تنها یک بغل بابای من باش ... ها! یک بغل برگرد، تنها جای من باش ای دست هایت آرزوی دستهایم ... ناز و ادایم مانده روی دست هایم شاید تو هم شرمنده یک مشت خاکی ... یک مشت خاک بی نشان و بی پلاکی عیبی ندارد خاک هم باشی قبول است ... یک چفیه و یک ساک هم باشی قبول است!! تنها تلاشش انتظار است و سکوت است ... پروانه ای که توی تار عنکبوت است امشب عروسی می کنم جای تو خالی ... پای قباله جای امضای تو خالی ای عکس هایت روی زخم دل نمک پاش ... یک بار هم بابای معلوم الاثر باش
انسان هميشه نيازمند است. *محل ابتلاست. *اگر از جهتى احتياجش رفع شود، از جهت ديگر مبتلا مىشود؛ *مثلاً اگر فقرش رفع شود، مريض مىشود. *اگر مريض هم نشد، مثلا به زندان و امثال آن مبتلا مىشود... *حالا يا با جهت يا بدون جهت *با وجود اينجور بلاها آسايش و امان از دستش مىرود.
لذا در بعضى از روايات آمده است كه خداوند مى فرمايد: *«عبادت فردا را از تو نخواستم، تو هم روزى فردا را از من نخواه»*
اتمام حجت رهبری درباره برخی سخنان فتنه انگیز و اختلاف آفرین میان شیعه و سنی در برخی مجالس
این را چندبار بگوییم؟ چرا بعضی گوش نمیکنند؟
این فراز یکی از جدی ترین خطاب ها و تذکرات رهبر معظم انقلاب در ایام اخیر بود. لحن انتقادی و تذکر آمیز رهبر انقلاب حاکی از انتقاد و عدم رضایت ایشان از برخی سخنان و یا افعال در بعضی محافل مذهبی و مداحان بود. رهبر معظم انقلاب در همین فراز از سخنان مهمشان خطاب به خطیبان،مداحان و فعالان هیاتهای مذهبی فرمودند:
"بارها تکرار کرده ایم که در جلسات دینی نباید به کینه ورزیهای مذهبی دامن زد، زیرا مثل روز روشن است که اختلاف افکنی بین مسلمانان، همچون شمشیری در دست دشمنان اسلام، مقصود آنان را برآورده می کند."
یکی از نشانه هایی که درباره آن، مطالب زیادی مطرح شده و جزء علائم غیرحتمی است، خروج دجال است. آنچه در توصیف دجال معروف است، این است که وی مردی است کافر (برعکس سفیانی که ادعای مسلمانی می کند و ذکر یارب یارب می گوید و...) یک چشم بیشتر ندارد، آن هم در پیشانی اش واقع شده و مانند ستاره ای می درخشد.
عده ای می گویند: نام دجال "صائد ابن صید"یا "ابن صیاد" است؛ و برخی مخالف رأی ایشان را گفته اند. (1)
خبری خواندم که در نوع خودش جالب است و در سوی دیگر عمق گنداب دنیای جدید را نشان میدهد: «روسپیان هلند خواستار برخورداری از تسهیلات بازنشستگی مشابه فوتبالیستها شدهاند.» راستی بر سر انسانیت چه آمده است که چنین خبری آن را به لرزه نمیاندازد؟ منش اخلاقی او خدشهدار شده یا در قماری بزرگ خودِ انسانیتاش را باخته است؟
استدلال این گروه آن است که «روسپیان هم مانند فوتبالیستهای حرفهای، در عنفوان جوانی یک حرفه از نظر جسمی پر تلاش را آغاز میکنند و به زودی مجبور به کنارهگیری از آن هستند، لازم است از مزایای بازنشستگی معمول برای فوتبالیستها برخوردار شوند.» و «فوتبالیستها و روسپیان هر دو در حرفههایی اشتغال دارند که مستلزم کار جسمی دشوار برای مدتی کوتاه است و نمیتوانند برای تمامی طول عمر در این مشاغل بمانند.»
جشن میلاد کوثر به مناسبت هفته زن در تاریخ 93/2/1 باحضور 1000نفر از خواهران بسیجی وعموم مردم در ورزشگاه شهدای قلعه نو توسط حوزه بسیج خواهران 458 ائمه بقیع(ع) برگزار گردید